چرا مسلمان هستم: یک گزارش نیمه فلسفی
نویسنده:
محمدعلی میرباقری
امتیاز دهید
آنچه در این کتاب خواهید خواند، تلاشی است برای نشان دادن حقانیت دین اسلام از نظرگاهی شخصی. نگارنده تلاش میکند مسیری عقلانی برای باور به اسلام پیش روی خوانندگان قرار دهد؛ مسیری که با آنچه غالباً شنیده میشود، متفاوت است.
بیشتر
آپلود شده توسط:
mohamadalimirbagheri7
1398/05/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چرا مسلمان هستم: یک گزارش نیمه فلسفی
ولی این ویژگی خوب شکاکیت، در فصلی که نویسنده بیان میکنه چرا مسلمان است، متأسفانه وجود نداره (البته اگر این فصل صرفا پوشش نباشه). پیش کشیدن 4 گزینه "به حصر استقرایی"، آن هم در زمینه ای مثل انگیزه یک انسان (با آن همه پیچیدگی و درهم تنیدگی خودآگاه و ناخودآگاه) فکر نمی کنم روش درستی باشه. که البته همین 4 گزینه هم به درستی (و با همان شکاکیت قابل ستایش فصل های ابتدایی) بررسی نشده. برای مثال گزینه "شیاد بودن" برای کسی که با زنی مسن و فوق العاده ثروتمند ازدواج میکنه و بعد از مرگ او زن های بسیاری میگیره، چندان دور از ذهن نیست. یا این ادعای نویسنده که محمدبن عبدالله فریبکار نبوده چون نیازی به ادعای پیامبری برای کسب ثروت و قدرت نداشت هم قانع کننده نیست. کلا این فصل چندان جالب نبود.
اما شباهت مسیری که نویسنده طی میکنه با فرآیند ذهنی خودم توجه ام رو جلب کرد. من هم باور به درستی دلایل فلسفی اثبات خدا و ادعای اعجاز قرآن رو خیلی وقت پیش از دست داده بودم اما به دلیل رشد در محیط مذهبی و وابستگی عاطفی به اسلام سعی میکردم راهی برای حفظ ایمان پیدا کنم. البته راه حل من با راه حل نویسنده این کتاب به کلی متفاوت بود. استدلال میکردم اگر فرض کنیم خدایی وجود نداره، پس اصول اخلاقی مطلق و آسمانی هم وجود نداره. پس اصل اخلاقی "حقیقت جویی" هم مطلق نیست و میتوان این اصل رو در مواردی نادیده گرفت. و همچنین اگرنظریه فرگشت با توجه به مطالعات دانشمندان و بررسی های ژنتیک درست باشه، یعنی انسان صرفا گونه ای حیوانی است که از نظر ماهیت تفاوت اساسی با سایر حیوانات نداره، و حتی شاید در سیارات دیگر موجودات هوشمند به مراتب برتر از انسان هم وجود داشته باشند، پس مضحک است که برای این انسان، وظیفه اخلاقیِ مطلق و تخطی ناپذیر "حقیقت جویی" قائل باشیم (به گونه ای که انگار موجودی خدایی و آسمانی و "اشرف مخلوقات" است). در واقع با قبول حیوان بودن انسان میشه دین باوری رو نوعی ابزار دفاع روانی به حساب آورد که به جانور (انسان) توان میده جهت ادامه حیات و مقاومت دربرابر بسیاری شرایط دشوار زندگی. با این توجیه، ایرادی نمیدیدم اگر کسی که عقلا به اسلام اعتقاد نداره، ایمان اش رو به اسلام از راه تلقین و تعطیلی موقت تفکر انتقادی و حق جویی، حفظ بکنه. البته این استدلالِ اساسا نهیلیستی برای حفظ دین، خطرات فراوانی هم به همراه داره. به همین دلیل هم کنارش گذاشتم و تصمیم گرفتم اصولا حفظ نکردن دین و فراموش کردنش به صلاح نزدیک تره.
.........................
خلاصه، این کتاب رو صرفا از روی کنجکاوی باز کردم و انتظار زیادی نداشتم، اما قسمت هایی از کتاب به شکل غافلگیرکننده ای جالب بود. به وقتی که گذاشتم می ارزید.